خلاصهای از کتاب مقدس و کتابهای آن

خروج -
سفر به سوی آزادی
اهرام ثلاثه مصر
فرزندان یعقوب که در زمان قحطی بزرگ به مصر پناه برده بودند، مدت طولانی پس از پایان قحطی نیز در آنجا ماندند. یوسف که حامی آنها بود، درگذشت و تغییراتی در حکومت صورت گرفت. به زودی تعداد رو به افزایش بنیاسرائیل، توازن جمعیت را به خطر انداخت و پادشاه مصر تصمیم گرفت به روش بدوی کنترل زاد و ولد، از شر همه فرزندان پسری که به دنیا می آمدند خلاص شود. وقتی این کار عملی نشد، او اسرائیلی ها را به بردگی گرفت و از آنها در پروژه های عظیم ساختمانی به عنوان کارگر رایگان استفاده کرد.
این یک واقعیت غیر قابل انکار است که همه اینها در پیشگویی صدها سال قبل، به ابراهیم گفته و پیشبینی شده بود (پیدایش باب 15: 13- 14 را ملاحظه کنید). آخرین بخش پیشگویی نیز در شرف تحقق یافتن بود؛ اینکه خداوند قوم ابراهیم را از اسارت رهایی خواهد بخشید و به سرزمینی که از آن آمده بودند، باز خواهد گرداند. باب های اولیه از کتاب خروج، داستان شگفت انگیز موسی را شرح می دهد. این مرد، این رهاییبخش برگزیده، در اردوگاه بردگان به دنیا آمده ولی بعنوان پسر یک شاهدخت، بزرگ شده بود. و پس از چهل سال زندگی در تبعید، توسط فرشته خدا در بوته سوزان مأمور شده بود که به مصر برگردد تا بنی اسرائیل را از چنگ مصریان نجات دهد. آن زمان که فرعون با لجاجت، از فروتنی در برابر خدای اسرائیل امتناع می کند، ده بلا (مصیبت) سخت نازل میشود. آن بلاها شما را در هنگام مطالعه باب های ۷ تا ۱۲ ازکتاب خروج، متحیر می کنند. طنین بلای آخر تا به امروز ادامه دارد. واقعه مرگ همه نخست زادگان مصری و رهایی بنی اسرائیل، که توسط پاشیده شدن خون بره پسخ بر درهای خانه هایشان محافظت شده بودند، هر ساله توسط یهودیان در سراسر جهان گرامی داشته می شود. عهد جدید به ما یادآوری می کند که عیسی بره پسخ ماست. خون او بر روی صلیب، ما را از قدرت مرگ رهایی می بخشد. هنگامی که قوم اسرائیل از مصر خارج شدند و برای آخرین بار در دریای سرخ از دست مصریان رهایی یافتند (باب 14 این فرار شگفتانگیز از مرگ را توصیف
می کند)، سفری طولانی را آغاز کردند که آرام آرام آنها را تبدیل به یک ملت می کرد. آنها یک سال کامل را در دامنه کوه سینا در صحرای نگب سپری کردند. غذای آنها هر روز به صورت مَنّا (غذایی کامل به شکل دانه های ریزی که هر شب در اطراف اردوگاه می بارید) برایشان فراهم می شد. علاوه بر این، آب فراوانی از صخره ای که به موسی گفته شد با عصای چوپانی خود به آن ضربه بزند، بیرون می آمد. بعدها در انجیل یوحنا، عیسی خود را به نان معجزه آسا از آسمان و صخره شکافته شده که آب حیات می بخشد، تشبیه میکند.
دو اتفاق مهم در این دوران رخ داد. اولاً، همانطور که در باب های 19 تا 24 ثبت شده است، بنیاسرائیل موافقت کردند که از شریعت و قوانین خلاصه شده در ده فرمان پیروی کنند. در عوض خدا قول داد که خدای آنها خواهد بود. این قرارداد رسمی که در کتاب مقدس به عنوان عهد شناخته می شود، طبق عرف زمانه با پاشیدن خون، مهر و موم شد. متأسفانه وقتی که موسی به کوه رفته و از آنها دور شده بود، شور و شوق اولیه آنها برای خدمت به خدایشان، با خطای پرستش گوساله طلایی، ضایع شد (باب 32 را ملاحظه کنید). این تنها یک نمونه از تمردهای فراوان آنها علیه خدایی بود که به آنها آزادی و امید داده بود.
ثانیاً، موسی دستورالعملهای بسیار دقیقی را برای ساخت یک خیمه (چادر) قابل حمل و پوشیده در پرده، به آنها ابلاغ کرد. که در آن خیمه، خدا از طریق کاهنان منتخب از قبیله لاوی پرستش میشد. این خیمه از لوازم اهدا شده توسط خود مردم ساخته شده بود. شرح آن در باب های 35 تا 40 آمده است. در مرکز خیمه دو اتاق وجود داشت. در اتاق بیرونی یک چراغدان طلایی، یک میز با نان و شراب، و یک مذبح بخور قرار داشت. این اتاق، نشاندهنده زندگی فانی ما، در حال سفر به پادشاهی خدا است. در محراب داخلی فقط صندوقچه عهد قرار داشت که یک جعبه طلایی حاوی ده فرمان بود. بالای صندوقچه درپوشی از طلای خالص قرار داشت که بر روی آن تصویر کروبیان (موجودات نمادین بالدار) تعبیه شده بود و جلال خدا در ابر آتشین می درخشید تا حضور او را در میان قومش نشان دهد.
گزارش سفر در بیابان، در کتاب اعداد ادامه می یابد، اما در همین اثنا توجه ما به کتاب لاویان جلب می شود؛ کتابی که راهنمای کاهنان است.
مدل خیمه _ پارک تیمنا اسرائیل
