خلاصهای از کتاب مقدس و کتابهای آن
"بر دیدبانگاه خود میایستم و بر حصار قرار میگیرم" (حبقوق 2: 1)
حبقوق در برج نگهبانی
حبقوق نیز معاصر ارمیا بود؛ او در زمان قبل از حمله بابلیها به یهودا زندگی میکرد. کتاب مختصر او از مکالمه طولانی بین او و خداوند و به دنبال آن یک مزمور نبوی شگفت انگیز تشکیل شده است.
او با شکایت از خداوند شروع میکند که مردمش واقعاً افراد بدی بودند و به نظر میرسید که خدا هیچ کاری در این مورد انجام نمیدهد. حبقوق ناله سرمیدهد که "خشونت پیش روی من است و شریعت سست شده است و عدالت هرگز برقرار نمیشود، تا به کی فریاد برکشم و تو نشنوی؟" (حبقوق 1: 2-4 را ملاحظه کنید).
پاسخ خداوند دقیق و ناخوشایند است. او میگوید: "فقط بنگرید و ملاحظه کنید." من بابلیها را میفرستم. آنها بر سر قوم من داوری وحشتناکی خواهند آورد (حبقوق 1: 5-11 را ملاحظه کنید).
این باعث تعجب پیامبر میشود. شاید او انتظار چیزی به این شدت را نداشت. او در جواب میگوید که "صبر کن، پروردگارا! بیتردید بابلیها از قوم یهودا شریرترند. پس عدالت چه میشود؟" و تصمیم میگیرد روی برج نگهبانی خود بایستد و منتظر روشن شدن موضوع باشد. (حبقوق 2: 1)
بار سوم خدا صحبت میکند. او میگوید: "پاسخ را بنویسید تا در طول قرنها قابل مشاهده باشد" (نگاه کنید به 2: 2-4). جواب چه بود؟ این آیات هزاران سال است که شنیده میشود، و یکی از آیات بسیار نقل شده در عهد عتیق است. خداوند گفت: "پارسا به ایمان خود زیست خواهد کرد." همین جمله ساده گویای همه چیز است. ما نمیتوانیم نحوه اجرای برنامههای خدا را درک کنیم. اما اگر به او اعتماد کنیم و منتظر نجات او باشیم، در روز پادشاهی او زندگی خواهیم کرد. ما با اعمال قهرمانانه یا فداکاریهای بیپایان نجات نمییابیم، بلکه با ایمان نجات پیدا میکنیم؛ به همین سادگی. خداوند برای ارضای کنجکاوی حبقوق توضیح داد که در زمان مقتضی بابلیان مغرور نیز به نوبه خود مجازات خواهند شد. هدف خدا به طور پیوسته در طول سالها جریان خواهد داشت، پادشاهیها میآیند و میروند، تا آن روز بیاد که "خداوند در معبد مقدس خویش است، پس تمامی زمین به حضور وی خاموش باشد." (حبقوق 2: 20)
بدیهی است که مزمور حبقوق در باب سوم، برای خواندن، نوشته شده است، زیرا سمت و سویی موسیقایی همانند مزامیر داوود دارد. این مزمور منعکس کننده اشعار تثنیه 33 و مزامیر 68 بر اساس سفر بیابانی اسرائیل از سینا به سرزمین موعود، اما بالاتر از آنها است و رویدادی مشابه اما بزرگتر را در زمان پایان به تصویر میکشد. خداوند با سپاهیان آسمانی خود از جنوب به اورشلیم لشکرکشی خواهد کرد تا قوم خود را نجات دهد و دشمنان خود را در زلزله و آتش نابود کند. این همان زبان آخرالزمانی است که قبلاً در اشعیا، حزقیال و دانیال دیدهایم. این نسخه حبقوق از آرماگدون[1] است، اوج نبردی که به پادشاهی انسانها پایان میدهد و پادشاهی خدا را جایگزین میکند.
به طرز ملموسی نبی مزمورنویس میپذیرد که مشکلاتی برای قومش در پیش است، اما اکنون با توجه به این رویا، میتواند با آگاهی از اینکه خداوند در راس امور است، با اطمینان خاطر با آینده روبرو شود.
"اگرچه درخت انجیر شکوفه نیاورَد، و میوه در موها یافت نشود، محصول زیتون از میان برود، و مزرعهها آذوقه ندهد، گله از آغل منقطع شود، و رمهای در طویلهها نباشد، لیکن من در خداوند شادمان خواهم بود و در خدای نجات خویش وجد خواهم کرد." (حبقوق 3: 17 -18)
این نگرشی است که وقتی کتاب مقدس را باب به باب میخوانیم و در اعتماد به خدای حبقوق رشد میکنیم، میتوانیم آن را به اشتراک بگذاریم.
[1] آرماگدون به صورت عام به پایان جهان و اتفاقات آن اطلاق میشود.