top of page
Wild-fires.jpg

"جرقه‌ای کوچک می‌تواند جنگلی بزرگ را به آتش کِشد." (یعقوب 3: 5)

نامه یعقوب

مانند نامه عبرانیان، این نامه نیز برای ایمانداران یهودی نوشته شده است. نامه خطاب "به دوازده قبیله که در جهان پراکنده‌اند" شروع می‌شود. یعنی برای یهودیانی که در خارج از سرزمین اسرائیل زندگی می‌کنند. در این که کدام یعقوب این رساله را نوشته است مباحثاتی وجود دارد. یک یعقوب، در میان دوازده حواری بود. او برادر یوحنایی بود که انجیل را نوشت، و متأسفانه در اوایل تاریخ انجیل، قبل از شروع کار بزرگ موعظه به غیریهودیان، توسط هیرودیس پادشاه به شهادت رسید (اعمال رسولان 12: 2 را ملاحظه کنید). دیگری یعقوب برادر عیسی بود. این یعقوب پس از رستاخیز ملاقاتی خصوصی با عیسی داشت (اول قرنتیان 15: 7 را ملاحظه کنید)، و بعدها یکی از رهبران مهم کلیسای اورشلیم شد. برای مثال، در کنفرانس بزرگی که برای تصمیم‌گیری در مورد اینکه آیا مسیحیان غیریهودی باید شریعت موسی را نگه دارند یا نه، حرف آخر را زد (اعمال رسولان 15: 13-21 را ملاحظه کنید). هر کدام از این دو نفر می‌توانستند نویسنده این نامه باشند. سبک نامه، صریح و بی‌محابا و یادآور تدریس خود استاد با درسهای به یاد ماندنی است.

در باب اول، یعقوب می‌گوید که ما می‌توانیم از خدا درخواست حکمت کنیم، و اگر به باورمان به او، ایمان داشته باشیم، به ما داده خواهد شد. موقعیت‌های زیادی در زندگی وجود دارد که نمی‌دانیم بهترین کاری که می‌توانیم بکنیم چیست. یعقوب می‌گوید ما باید از خدا مشورت و مصلحت بخواهیم، و سپس آماده باشیم که بدون تردید از هدایتی که او می‌فرستند پیروی کنیم.

سپس بیانیه مهمی در مورد طبیعت انسان بیان می‌کند. او می‌گوید وقتی گناه می‌کنیم نمی‌توانیم خدا را سرزنش کنیم. وسوسه در درون ما می‌جوشد و آرزوی شریرانه ما، مانند نوزادی در رحم، در قلب ما رشد می‌کند. در نهایت، بدون کنترل، نوزادی چون گناه متولد می‌شود. سپس نوزاد بزرگ می‌شود و بعد چون مردی پیر ما را به مرگ می‌کشاند.

یعقوب می‌پرسد دین پاک چیست (یعقوب 1: 27)؟ این یک سوال مهم است. آیا به کلیساها یا مساجد، زیارت‌های طولانی و روزهای مقدس نیاز دارد؟ او می‌گوید که نه. خیلی ساده است. به این معناست که از فقرا دستگیری کنیم و خود را از آلایِش این دنیا دور بداریم.

او خوانندگانش را "برادران" خطاب می‌کند که نشان می‌دهد آنها ایماندار بودند، اما آنها را به خاطر رفتار نابرابر با برادران فقیرترشان سرزنش می‌کند. او اصرار دارد که خداوند عموماً کار با فقرا را انتخاب کرده است نه با ثروتمندان. ما باید عشق عملی خود را با مراقبت از کسانی که از موهبت‌های ما برخوردار نیستند نشان دهیم. تظاهر به ایمان به خدا کافی نیست، اگر آن را با اعمال محبت آمیز پشتیبانی نکنیم.

باب سوم او در مورد خطرناک‌ترین عضو بدن انسان، زبان، هشدار می‌دهد. چند تکان از آن تکه گوشت نوک تیز، که می‌تواند موجب اعدام شدن، یا ازدواج کردن، یا نجات یافتن افراد شود. رام کردن زبان، وظیفه دشواری برای مسیحیان است. زبان، اغلب با کلمات عجولانه‌اش فرد را ناامید می‌کند، و با این حال وقتی از آن بخوبی استفاده شود، می‌تواند برکت و شادی را به ارمغان آورد.

یعقوب می‌گوید اگر بخواهیم دوستان خدا باشیم، نمی توانیم با دنیا معاشرت داشته باشیم. ما باید با تواضع به خدا نزدیک شویم و همه برنامه‌های خود را با عبارت "به امید خدا" انجام دهیم و زندگی خود را به دستان او بسپاریم.

باب آخر به یهودیان ثروتمندی می‌پردازد که کارمندان خود را فریب داده‌اند. وپایداری در صبر در مواقع آزمایش را القا می‌کند، و با این فکر به پایان می‌رسد که ما باید نه فقط برای نیازهای خود، بلکه برای دیگران دعا کنیم.

bottom of page