top of page

نامه‌های یوحنا

light-burst2.jpg

"خدا نور است و هیچ تاریکی در او نیست." (اول یوحنا 1: 5)

یوحنای رسول در کنار انجیلش و کتاب مکاشفه، نامه‌هایی نیز نوشت. سه مورد از آنها در کتاب مقدس حفظ شده است. آنها به دوره‌ای در اواخر قرن اول تعلق دارند، زیرا شواهدی از نفوذ همان افراد شرور که توسط پولس و پطرس پیش‌بینی شده بود در این نامه‌ها نیز وجود دارد. از اولین باب مکاشفه می‌دانیم که یوحنا مسئولیت ویژه‌ای برای گروهی متشکل از هفت جامعه کلیسایی از مسیحیان عمدتا غیر یهودی در استان رومی آسیا (در سمت غربی ترکیه) داشت. بنابراین به نظر می‌رسد که او آخرین روزهای زندگیش را دور از سرزمین اسرائیل گذرانده است. سبک این نامه‌ها، به ویژه نامه اول، منعکس‌کننده سبک انجیل او است؛ انتزاعی، متفکرانه و منطقی.

نامه اول یوحنا

پیگیری بحث در پنج باب رساله اول دشوار است. باید به خاطر داشت که نامه اصلی به بابهای مختلف تقسیم نشده و در واقع حتی نقطه‌گذاری نداشته است، و در این مورد ما بشدت به مترجمان اتکا می‌کنیم تا ما را در ظرافت‌های متن یونانی راهنمایی کنند. موضوع کلی روشن است؛ اینکه اگر ایمانداران می‌خواهند خدا گناهان آنها را ببخشد باید یکدیگر را دوست داشته باشند. اما یوحنا همچنین به کسانی که رابطه پدر و پسری بین عیسی و خدا را زیر سوال برده بودند، انتقاد می‌کند.

آیات آغازین، با ابتدای انجیل یوحنا مطابقت دارد؛ این مفهوم هیجان‌انگیز که کلام خدا، اراده او برای آوردن نوع جدیدی از زندگی به این جهان، که به صورت شفاهی در عهد عتیق نازل شده بود، اکنون بصورت فیزیکی به انسان نشان داده شده، و در پسرش تجسم یافته است. یوحنا می‌گوید با عیسی زندگی کنید، همانطور که ما قبلاً زندگی می‌کردیم، تا ببینید که خدا واقعاً چگونه است، درست همانطور که هر پسری شبیه پدرش است.

خواننده گرامی، این سخن، عیسای ناصری را از هر کس دیگری که تا بحال زندگی کرده است، بالاتر می‌برد. زمانی که ما به زندگی پسر خدا می‌اندیشیم، ادعاهای دیگر رهبران مذهبی به سنگ می‌خورد. هیچ مقایسه‌ای نمی‌تواند وجود داشته باشد. عیسی، یک پیامبرِ دیگر نیست. همانطور که یوحنا در باب پنجم می‌نویسد: "خدا به ما حیات جاویدان بخشیده، و این حیات در پسر اوست. آن که پسر را دارد، حیات دارد و آن که پسر خدا را ندارد از حیات برخوردار نیست" (اول یوحنا 5: 11- 12).

تاریکی و روشنایی با هم ترکیب نمی‌شوند. او می‌گوید اگر زندگی گناه آلودی داشته باشیم، نمی‌توانیم به خدایی که در نور ساکن است نزدیک شویم. البته هیچ یک از ما بجز عیسی واقعاً بیگناه نیستیم. اما خطاهای ما، که با فروتنی به آنها معترفیم، می‌تواند بخاطر عیسی بخشیده شود. دو چیز  ادعای واقعی ما را درباره عشق به خدا در بهشت می‌سنجد؛ اول اینکه ما مهیا شده‌ایم تا محبت خود را نسبت به برادرانمان، اینجا روی زمین نشان دهیم و دوم اینکه ما خود را از دنیای شیطانی اطرافمان جدا نگه می‌داریم.

یوحنا به یاد می‌آورد که عیسی هشدار داده بود که "ضد مسیحان" (مخالفان عیسی) ظهور خواهند کرد. او می‌گوید که آنها هم‌اکنون آمده‌اند و انکار می‌کنند که عیسی، مسیح موعود بوده است. او اضافه می‌کند اینکه آنها شروع به ترک کلیسا و بازگشت به جهان کرده‌اند،ثابت می‌کند که اصیل نیستند، زیرا در حضور حقیقت، ناراحت هستند. روح‌القدس، مانند روغن مسحی که پادشاهان و کاهنان را تقدیس می‌کرد، این حقیقت را برای جامعه ایمانداران آشکار کرده است. و ما باید محکم به حقیقت بچسبیم.

او دوباره به نقش حیاتی محبت در زندگی یک مسیحی بازمی‌گردد. اگر ما از یکدیگر متنفریم، همانطور که قابیل از برادرش هابیل متنفر بود، عملاً ما نیز قاتل هستیم، حتی اگر هیچ ضربه‌ای به کسی نزنیم. محبت، فداكاري است و در عمل، در بخشودن دیگران و بخشیدن از مال و حتي شفاعت براي آمرزش یک گناهكار ديگر، پدیدار می شود. محبت از خدا شروع می‌شود؛ او ابتدا ما را دوست داشت و پسرش را فرستاد تا ما را به خود آوَرَد. حالا ما باید آن محبت را به دیگران نشان دهیم. هیچکس نمی تواند خدا را ببیند. اما همانطور که خودمان زمانی به عیسی نگاه کردیم و او را دوست داشتیم، اکنون مردم باید با نگاه کردن به ما، اندکی از شخصیت خدا را ببینند. یوحنا خوانندگانش را در هر عصری که زندگی می‌کنند در چنین چالشی قرار می‌دهد!

نامه دوم یوحنا

نامه دوم بسیار مختصر است. خطاب به "بانوی برگزیده" (انتخاب شده توسط خدا) است. نمی‌توانیم با اطمینان بگوییم که آیا این یک خواهر مسیحی است یا کلمه رمز یوحنا برای جماعتی از ایمانداران است. یوحنا فرزندان او را به خاطر اعمال وفادارانه‌شان تحسین می‌کند و نیاز به محبت به یکدیگر را به او یادآوری می‌کند (موضوع اصلی همه عمر یوحنا). اما او به تندی هشدار می‌دهد. او می‌گوید که ضد مسیحان در راه هستند، مردانی که انکار می‌کنند که عیسی، فردی مانند ما و در معرض وسوسه و مرگ بوده است. تعالیم آنها قربانی شدن عیسی را از معنای پیروزی او بر گناه، تهی کرده و تضعیف می‌کند. هر کسی که با این ایده‌های اشتباه نزد شما می‌آید نباید به او خوشآمد بگویید. حتی اجازه ندهید او وارد خانه شما شود.

این کلمات قوی، دو چیز مهم را نشان می‌دهد: اول، آنچه ما به آن ایمان داریم مهم است، و دوم، حقیقتی که رسولان تعلیم دادند قابل تغییر نیست. اشتباه گرفتن یا تغییر نقش عیسی بعنوان پسر خدا و پسر انسان به معنای خطر از دست دادن پاداش است.

نامه سوم یوحنا

این دفعه، گیرنده نامه یوحنا یک نام دارد؛ گایوس. که در قرن اول نامی رایج بود، بنابراین ما نمی‌توانیم او را با مانند نامهایی که در رومیان و اعمال رسولان ذکر شده است، با قطعیت شناسایی کنیم. برادران مسیحی که مدام در سفر بودند، به ملاقات یوحنا رفته بودند و در مورد وضعیت جامعه کلیسایی گایوس به او گفته بودند. بعضی چیزها خوب نبود. این برادران سعی کرده بودند از کلیسایی که گایوس در آن حضور داشت بازدید کنند، اما مردی به نام دیوتْرِفیس، رهبر یک جامعه کلیسایی، که خودش را به آن سمت نصب کرده بود، جلوی آنها را گرفته بود. او حتی اقتدار یوحنا، یکی از 12 حواری را هم نپذیرفته بود! اما گایوس، برادر وفادار، بازدیدکنندگان را پذیرفته و از آنها استقبال کرده بود. همچنین می‌شد به برادر دیمیتریوس نیز اعتماد کرد. یوحنا به گایوس می‌گوید که بزودی به آنجا می‌رود. او می‌خواست دیداری حضوری داشته باشد و دیوتْرِفیس را سر جایش بنشاند.

این نامه یک بار دیگر نشان می‌دهد که در فاصله کوتاهی بعد از زمان عیسی، تأثیرات بدی در کلیسا رخنه کرده است. این یک هشدار برای ماست که نگرش آسان‌گیرانه، خیلی زود باعث تضعیف و تخریب انجیل می‌شود و نجات ما از مرگ به خطر می‌افتد.

کمی جلوتر، دوباره کلام یوحنا را خواهیم خواند، اما ابتدا نامه‌ای در یک باب وجود دارد که باید به آن توجه کرد؛ رساله یهودا.

bottom of page