خلاصهای از کتاب مقدس و کتابهای آن
کمانداران آشوری : "بهترین جنگاوران خود را فرا میخواند" (ناحوم 2: 5)
ناحوم و نینوا

پیامبر بعدی ما متعلق به زمان ارمیا است. کل کتاب کوتاه او به شرح تصویری یک رویداد تکان دهنده جهان اختصاص دارد؛ سقوط نینوا، پایتخت آشور، که در 612 قبل از میلاد رخ داد. یونس نبی، که پیشتر با او آشنا شدهایم، بیش از یک قرن قبل با اکراه از همان شهر دیدن کرده بود. سپس خدا از داوری در مورد شهر صرف نظر کرد زیرا آشوریان توبه کردند. پس از آن حزقیا به سختی از تسلیم اورشلیم به لشکریان آنها نجات پیدا کرده بود. اما حالا قرار بود به غرور و ظلم بیرحمانه آنها پایان داده شود. خدا که نظارهگر و داور ملتهاست، به این نتیجه رسیده بود که فرصت آنها تمام شده است. همانطور که آیه سه از باب اول بیان میکند، خداوند در خشم، کند است. اما او گناهکاران پشیمان نشده را تبرئه نخواهد کرد.
اگر به شعر علاقه دارید، این کتابی است که نمیتوانید از دست بدهید! شرح غارت نینوا را بشنوید:
ارابهها در کوچهها دیوانهوار میتازند؛ در میان میدانها به هر سو شتابانند. نمودِ آنها چون مشعلهاست، و همچون برقها برمیجهند.
بهترین جنگاوران خود را فرامیخواند؛ اما آنان در حین راه رفتن میلغزند. به جانب حصار میشتابند؛ اما برجِ محاصره دیگر برپا شده است.
آببندها گشوده شده، و کاخ شاهی را آب برده است.
حکم صادر شده است: نینوا اسیر شده، به تبعید برده میشود. کنیزکانش ماتم میکنند، و سینهزنان همچون کبوتر مینالند.
نینوا در تمامی ایام خود برکۀ آبی بود، اما اکنون ساکنانش گریزانند. "بازایستید! بازایستید!"، اما هیچکس برنمیگردد.
نقره را غارت کنید! طلا را به یغما برید! زیرا خزاین آن را پایانی نیست، و نه دولتِ تمامی نفایسش را.
خرابی و ویرانی و نابودی! دلها آب شده و زانوان لرزان است. گُردهها جملگی ضعف بهم رسانده، و رخسارها همه رنگ باخته است!
صفیر تازیانهها و غرش چرخها؛ جهیدن اسبها و جولان ارابهها.
سواران هجوم میآورند؛ شمشیرها برّاق و نیزهها درخشان؛ انبوه کشتگان، تودۀ اجساد، جنازههای بیپایان؛ ایشان بر لاشهها لغزیده، میافتند! (ناحوم2: 4-10 و 3: 2-3)
پیام ناحوم به حقیقت پیوست. ویرانی نینوا کامل شد. و هرگز بازسازی نشد. این مکان ناشناخته بود تا زمانی که ماجراجوی انگلیسی سر هنری لیارد[1]به خاورمیانه آمد و در سال 1845 شروع به حفاری تپه بزرگی در نزدیکی دجله کرد. او در آنجا کتیبههای گلی و لوحهایی پیدا کرد که ثابت میکرد بدون شک بقایای پایتخت بزرگی را که زیر شنها مدفون شده بود، پیدا کرده است. بسیاری از مجسمهها و نقشبرجستههای غولپیکری که زمانی بارگاه سلطنتی را زیبا میکردند، امروزه در گالریهای آشوری در موزه بریتانیا و لوور قابل مشاهده است.
[1] Sir Henry Layard