خلاصهای از کتاب مقدس و کتابهای آن
نامههای پطرس

"طلا بوسیله آتش آزموده میشود." (اول پطرس 1: 7)
در این که دو نامه بعدی را چه کسی نوشته است، هیچ شکی نیست. پطرس یکی از سه حواری بود که به عیسی نزدیکتر بودند. او با اینکه لحظات بدی داشت، اما همیشه واعظی بیباک بود. هنگامی که کلیسا تأسیس شد و پولس رسول سفرهای خود را برای تعلیم غیریهودیان آغاز کرد، پطرس وظیفه خود را در بودن با یهودیان میدانست. پولس در مورد توافقی که آنها بدست آوردند مینویسد:
"... او که از طریق پطرس چون رسولِ یهودیان عمل کرد، از طریق من نیز چون رسولِ غیریهودیان عمل نمود." (غلاطیان 2: 8)
پس عجیب نیست که میخوانیم پطرس مانند یعقوب نامههای خود را "به غریبانِ پراکنده که برگزیده شدهاند" میفرستد (اول پطرس 1: 1). او به طور خاص، مکاتبات خود را خطاب به مسیحیان یهودی ساکن در سرزمینی که اکنون ترکیه مینامیم، مینویسد.
اول پطرس
رسول به خوانندگان خود میگوید که در امید نجاتی که خدا از طریق قربانی پسرش به آنها داده است، شادی کنند. اما او هشدار میدهد که آنها باید انتظار داشته باشند که ایمانشان به خدا از طریق امتحانهایی آزموده شود، همانطور که طلا در کوره ذوب و خالص میشود. ارزش واقعی آن تنها در بازگشت مسیح آشکار میشود.
او بسیاری از تعلیمات کتاب مقدس را به یاد میآورد که عیسی درباره پیشگوییهای عهد عتیق در مورد خودش تعلیم داده بود و هم رنج و هم رستاخیز او را در جلال پیشبینی میکرد. اکنون خبر خوش درباره عیسی به خوانندگان او رسیده بود، و آنها دوباره متولد شده بودند، نه با دخالت انسان، بلکه از طریق کلام زنده خدا. به عنوان نوزادان مسیحی، آنها به شیر روحانی نیاز داشتند تا به سمت نجات، رشد کنند.
نامه پطرس مملو از نقلقولهایی از عهد عتیق است که برای ایمانداران به کار میبرد. او آنها را سنگهای زنده مینامد که برای جمع شدن در معبد خدا تراشیده و صاف شدهاند، که عیسی، همانطور که مزمورنویس در مزمور ۱۱۸: ۲۲ نوشت، مهمترین سنگ بنای آن است. آنها قوم خدا هستند که او به آنها رحم کرد، همانطور که هوشع نبوت کرد. آنها زائر هستند، مانند ابراهیم، بیگانگانی در جامعه هستند، اما همچنان موظف به رعایت قانون و احترام به امپراتور هستند. بردگان باید رفتار خشن را تحمل کنند، حتی زمانی که هیچ اشتباهی مرتکب نمیشوند، درست همانطور که عیسی در برابر اسیرکنندگانش رفتار کرد. زنان باید از لباسهای گران قیمت و آرایش مو بپرهیزند و خود را به روحیه فروتنی آراسته کنند و تسلیم شوهران خود باشند. همه آنها باید مهربان و بخشنده باشند و از الگوی مسیح تقلید کنند.
سرانجام، پطرس مصیبتهایی را پیشبینی میکند که در سال 70 میلادی بر سر دولت یهود خواهد آمد. او به خوانندگانش میگوید که مانند برادرانشان در سرزمینهای دیگر، بخاطر ایمانشان به عیسی، آماده مواجهه با رنج و توهین باشند. او با درودی از طرف "خواهر شما که در بابِل است"، همراه با "پسر من" مرقس (اول پطرس 5: 13)، نامه را پایان میدهد، و ما را سرگردان، رها میکند، زیرا بابل در عراق و بسیار دور است. شاید او از نام دشمن عهد عتیق اسرائیل، به عنوان رمزی برای روم استفاده میکند که در حال آزار و اذیت مسیحیان است؟ و آیا مرقس همان یوحنای مرقس است که ما قبلاً از اورشلیم میشناسیم؟ ما فقط اینطور حدس میزنیم.
دوم پطرس
پطرس دوباره برای همان خوانندگان مینویسد (دوم پطرس 3: 1 را ملاحظه کنید)، این بار نه برای اینکه آنها را برای آزار و شکنجه آماده کند، بلکه به آنها درباره نفوذ افراد شرور در کلیسا و گمراه کردن ایمانداران بیگناه هشدار میدهد.
او اولین باب را با یک رشته از فضایل اخلاقی شروع میکند که آنها را هدف قرار دهیم؛ ایمان، دانش، خویشتنداری، استواری و غیره، که در عشق به اوج خود میرسد، و در میان این همه، مطلوبترین ویژگی است (دوم پطرس 1: 5-8). او میگوید، ما باید اینها را تمرین کنیم، مانند پیانیستی که با تمام وجود تمرین میکند، تا ورود خود را به پادشاهی خدا قطعی کنیم.
پطرس پیشبینی میکندکه بزودی میمیرد (به ما یادآوری میکند که عیسی به او هشدار داده بود که بخاطر ایمانش به شهادت خواهد رسید) و او میخواهد آخرین پیامش توسط نسل بعدی به یادگار بماند. او اصرار دارد که انجیلی که آموزش داده بود، افسانه و داستان نبوده، بلکه بر اساس گواهی معتبر شاهدان عینیِ جلال مسیح، و با پشتوانه از تعالیم الهامشده بر انبیای عهد عتیق است؛ نکته مهمی برای امروز، که اومانیستها به کتاب مقدس پوزخند میزنند.
باب دوم نمونههایی از عهد عتیق از مردان شرور را انتخاب میکند که سرانجام به روز داوری خود رسیدند؛ نسل نوح که توسط طوفان نابود شد، مردان سدوم و عموره، و بلعام پیشگو که سعی در خنثی کردن برکت خداوند بر اسرائیل داشت. به همین ترتیب، او چنین استنباط میکند که مردان شروری که اکنون وارد کلیسا شدهاند و به دنبال پول و قدرت بر دیگران هستند، به سزای خود خواهند رسید.
باب آخر پطرس مهم است. او به آینده نگاه میکند و زمانی را می بیند که به دلیل تأخیر طولانی، مردم، آمدن دوم سرورمان عیسی را به زیر سوال خواهند برد. ما میتوانیم همین نگرش را امروز ببینیم! اما او توضیح میدهد که تأخیر فقط در ذهن ماست، نه در ذهن خدا. خداوند صبورانه منتظر است و روز قیامت را برای جامعه شریر ما به تعویق میاندازد تا شاید یکی دو نفر دیگر به انجیل پاسخ دهند و توبه کنند و از مرگ ابدی نجات پیدا کنند. اما سرانجام این بردباری به پایان خواهد رسید و جهان ما در یک داوری آتشین که عصر جدیدِ پادشاهی او را به ارمغان خواهد آورد، از بنیان به لرزه در خواهد آمد. او میگوید پس ما نیز باید شکیبا باشیم و خود را از دنیا پاک نگه داریم و آماده ملاقات با قاضی خود باشیم.